شايد به جرات بتوان بيان داشت که پس از گندم هيچ محصول غذايي در رقابت با گياه برنج نتواند در محدوده وسيعي از ويژگي هاي اقليمي و هيدرولوژيکي که زراعت برنج در آن متداول است، رشد و نمو نمايد.

بطور کلي گياه برنج در کليه قاره ها بجز در نواحي قطبي و در محدوده هاي عرض جغرافيايي 40 تا 53 درجه مي تواند مورد زراعت قرار گيرد.

اين گياه را مي توان به عنوان نوعي زراعت در مناطق خشک، همانند گندم و ذرت، بصورت ديم و فقط از طريق غرقاب و خشکي متناوب، در شرايط استغراق طبيعي و يا به حالت غرقاب دايم (آبياري استغراقي) مورد کشت و کار قرار داد. کشاورزان نسبت به کاشت برنج در جلگه هاي رسوبي، دشت هاي سيلابي و در تراس هاي زمين هاي کوهپايه اي اقدام مي نمايند. هر چند ميزان مقاومت به خشکي اين گياه از ساير غلات کمتر است ليکن ملاحظه مي شود که گياه برنج در مناطق غيرمرطوب از طريق آبياري در نواحي خشک قاره آسيا و شمال قاره آفريقا با موفقيت مورد زراعت قرار مي گيرد.

با وجود حساسيت گياه برنج به دماي کم (درجه حرارت) محيط، مقدار عملکرد محصول آن در بخش هاي شمالي کشورهاي ژاپن و چين و حتي در مناطق مرتفعي در محدوده هاي بيش از 3000 متر از سطح دريا در نواحي استوايي و نيمه استوايي قابل ملاحظه است.

اغلب خاک هاي شاليزاري در مناطق کم ارتفاع (پست) در چشم اندازهاي طبيعي (زمين نما) قرار دارند. بدين ترتيب با سهولت مي توان آب آبياري را از زمين هاي مرتفع تر و يا از منابع رواناب هاي سطحي طبيعي براي استفاده در زمين هاي شاليزاري استحصال و مصرف نمود.

اين قبيل نواحي با خاک هاي مرطوب (خيس زاري) که براي زراعت برنج مورد استفاده قرار مي گيرند، ممکن است مشتمل بر زمين هاي دشت هاي رسوبي مسطح، تراس ها، کوهپايه هاي مرزبندي شده و يا حتي خاک هاي زراعي مناطق مرتفع باشند ليکن در اکثر شرايط زمين هاي شاليزاري در واحدهاي فيزيوگرافي جلگه هاي رسوبي و سيلاب، مناطق دلتايي، زمين هاي ساحلي، کفه هاي جزر و مدي، خاک هاي باتلاقي (خيس زاري) و بطور عمده دشت هاي رسوبي رودخانه اي قرار دارند.

در کليه نواحي گفته شده يک عامل طبيعي و يا غيرطبيعي مشترک براي خاک ها، يعني رژيم رطوبتي "آکويک" که معرف ميزان رطوبت زياد و کمبود نسبي اکسيژن است، برقرار مي باشد. نتيجه حاصل از فراهم بودن ميزان رطوبت زياد و نياز به اکسيژن کم، موجب گرديده تا ويژگي هاي خاک هاي شاليزاري مورد زراعت برنج در مقايسه با مناطق مرتفع و يا خشکه زاري تحت کشت آن از نظر ويژگي هاي زمين هاي مورد بهره برداري داراي دامنه تغييرات نسبي کمتري باشند.